سفر مالزی : کوالالامپور

کوالالامپور  

از پنانگ تا کوالالامپور رو به توصیه احسان با این اتوبوس هایی که توی ایران بهش میگن وی آی پی (اونجا یادم نیست اسمش چی بود) !! اومدیم ....صندلی هاش فوق العاده راحت بود و کاملا تخت می شد ...حدودا ۴ ساعت طول کشید ....تمام طول مسیر  اونقدر سرسبز و دیدنی بود و که اصلا نمی تونستی ازش بگذری و چشماتو رو هم بزاری .... کوالالامپور هم مثل پنانگ خیلی سرسبز بود ....با این تفاوت که خیلی بزرگتر و پر هیاهو تر بود ...من پنانگ رو به خاطر آرامشش خیلی دوست داشتم ولی خوب نمیشه از شور و هیاهوی کوالالامپور هم گذشت ...شبها تا نیمه های شب هم خیابونها شلوغ بود و همه جا روشن بود من اینو خیلی دوست دارم بر عکس شهرهای اروپایی که از ساعت ۷-۸ شب همه مرکز خرید ها تعطیل می شن و خیابونها خلوت میشن !!! توی کوالالامپور پر بود از رستوران و فروشگاه ایرانی و تا دلت بخواد ایرانی ....توی همه خیابونها و  فروشگاهها ایرانی می دیدی .... برام جالب بود!! توی کوالالامپور میزان و شدت بارندگی خیلییییییی بیشتر از پنانگ بود و لازم بود همیشه چتر همیشه همرات باشه حتی توی یه روز آفتابی خیلی گرم هم احتمال بارندگی خیلی زیاد بود !! روز اول رو رفتیم کی ال سی سی یه فروشگاه خیلی بزرگ و مدرن که زیر برجهای دو قلوی کوالالامپور بود ....عظمت برجها بدجوری آدم رو میگرفت !! البته اون روز رو فقط توی فروشگاه و پارک کنار برجها گذروندیم و بالای برج نرفتیم ...البته پایین برجها یه آکواریوم خیلی قشنگ هم بود که واقعا دیدنی و جذاب بود و یه سری موزه های علمی و ....که ما نرفتیم . 

یکی از جاهای دیدنی کوالالامپور شهر بازی گنتینگه که حدود یه ساعت با کوالالامپور فاصله داره و یه جای نسبتا خنک و خوش آب و هوا به حساب میاد و یه مجموعه هتل و کازینو و پارک و....داره وقتی به ورودی مجتمع می رسی با تله کابین باید بری بالا ....که همین تله کابینش واقعا دیدنی و قشنگ فکر کنم ارتفاعش چند برابر نمک آبروده !! ما وقتی رسیدیم اول رفتیم کازینو  رو دیدیم (البته فقط دیدیم ها) جو حالبی داشت و همه خیلی حرفه ای کار می کردن !!! بعدش رفتیم سراغ شهر بازی که دو قسمت باز و سرپوشیده داشت .....قسمت بازش کلی وسایل هیجان انگیز داشت و به انگیزه اونا ما توی صف خیلی طولانی منتظر بودیم که یهو یکی از اون بارون های غیر منتظره اومد و پارک تعطیل شد !! به همین راحتی !! مجبور شدیم بیایم قسمت سر پوشیده که خوب اغلب بازی هاش واسه بچه ها بود :(......ولی در کل گنتینگ هم خوش گذشت .... 

یه جایی که نشد بریم و خیلی غصه خوردیم پارک آبی سان وی لاگون بود که نزدیک کوالالامپور بود ولی متاسفانه نشد بریم ..... کوالالامپور تا دلتون بخواد مرکز خرید و رستوران ایرانی و مک دونالد و کی اف سی داره .....همون کی ال سی سی یه دنیا بود که عمرا میشد همه طبقاتش رو بگردی ....یه چاینا تاون هم بود که باحال بود ... جنس های  چینی رو اول با قیمت خیلی بالا می گفتن یهو خودشون نصف قیمت بهت تخفیف می دادن ...  

واااااای یکی از هیجان انگیز ترین قسمت های سفر ماهی درمانی بود !! توی بعضی از مرکز خرید ها حوضچه های ماهی درمانی بود که ۵ رینگیت میدادی و ۱۰ دقیقه می تونستی پاتو بزاری توی آب و ماهی ها هم سریع میومدن سراغت!! تجربه خیلی جالب و  عجیبی بود ! 

توی سفر مالزی به خاطر اینکه  خونه بستگان بودیم نشد اطلاعات خاصی در مورد هتل و هزینه ها و رفت و آمد و ....بدم ولی به طور کلی سفر مالزی با تور خیلی به صرفه میشه چون شما فقط پول بلیط رو میدین و هتل در واقع مجانی میشه براتون و خوب لیدر فارسی هم دارین که جاهای دیدنی رو بهتون معرفی می کنه  

سفر مالزی: پنانگ- لنگکاوی

دوباره سلام،  

 

 همیشه قبل از هر سفری کلی توی وبلاگهای مختلف سرچ کردمو اطلاعاتشون واقعا به دردم خورده و تصمیم گرفتم حتما تجربیات سفرم رو توی وبلاگ بنویسم ولی تقریبا یه سال از آخرین پستی که گذاشتم می گذره ...نمیدونم اسمشو بزارم تنبلی یا ....همون تنبلی خوبه اسم دیگه به ذهنم نمی رسه ....  

 

ادامه یادداشت قبلی میشه سفر پنانگ و لنگکاوی 

توی پنانگ و احتمالا کل مالزی معبد ها جز جاهای دیدنی و توریستی به حساب میان ....یه حس آرامش و شادی خاصی توشون هست نمی دونم چون  ما با مسجدهای خودمون مقایسه می کنیم  این حس رو داریم یا واقعا اینچوریه ....مهمترین ویژگی شون رنگ های شادیه که توشون بکار بردن و تزییناتی که از در و دیوارشون آویزون کردن ...توی پنانگ ما چند تا معبد معروف و اصلی رو دیدیم ....معبد کک لاکسی ، معبد بودای خوابیده و یه معبد دیگه که اسمش رو یادم نیست ولی یکم از شهر فاصله داشت و بالای یه تپه بزرگ بود و بزرگترین مجسمه  بودا پنانگ هم اونجا بود .... به خاطر گرمی هوای پنانگ معمولا نمیشه زیاد پیاده روی کرد یا از اتوبوس استفاده کرد بهترین کار استفاده از تاکسیه خصوصا که اکثر راننده ها انگلیسی بلدن و نقش لیدر رو هم ایفا می کنن بعنی راجع به معبدها توضبح میدن و راهنمایی می کنن ....یا مراکز خرید رو معرفی می کنن و .....توی پنانگ یه ایستگاه کروز هست که ظاهرا هر شب کروز داره که میره وسط دریا و اونجا برنامه های تفریحی و شام و موسیقی و ....داره (البته اطلاعات من مال ۲ سال پیشه  ) شاید الان فرق کرده باشه ....پنانگ چند تا مرکز خرید خیلی خوب داره مثل کوئینزبی مال و گارنی پلازا که اگه شانس بیارین و به حراج هاشون برسین میشه خیلی خوب خرید کرد ....جند جای دیدنی پنانگ که ما نتونستیم بریم ساحل باتو فرینگی، تپه پنانگ و باغ گیاه شناسی و ...هستند که خوب حتما ارزش دیدن دارن . 

اما لنگکاوی .....یه تجربه متفاوت  

لنگکاوی رو هم هم میشه هوایی رفت هم از توی دریا ! با  اتوبوس دریایی یا فری که خوب قطعا اگه مشکلی با سفر دریایی نداشته باشین این یکی تجربه جدیدی میشه براتون ... 

با فری حدودا سه ساعت از پنانگ تا لنگکاوی طول میکشه که بد نیست یکی دو تا قرص ضد تهوع واسه احتیاط همراتون باشه !!  

وقتی با فری به لنگکاوی می رسی اولین چیزی که به چشم میاد نماد لنگکاوی یعنی همون عقاب بزرگ و معروف که ورودی اونجا نصب شده ، هتلی که ما توی لنگکاوی ررزو کرده بودیم توی شهر بود و با ساحل فاصله داشت ولی به نظر من بهتره که هتل رو نزدیک به ساحل رزرو کنید چون بزرکترین چذابیت لنگکاوی ساحل خیلی زیباشه و خوب خیلی بهتره که بهش نزدیک باشین نهایتا یه بار واسه خرید و دیدن شهر یه ماشین میگیرین و میرین مرکز شهر ...ولی ارزششو داره ...البته ظاهرا اجاره کردن ماشین توی لنگکاوی خیلی به صرفه تره تا  بخواین تاکسی بگیرین .... 

توی ساحل لنگکاوی انواع تفریحات آبی مثل پاراشوت و جت اسکی و ....اینجور چیزا هستن و اگه خیلی شلوغ نباشه به محض اینکه وارد میشین یه عده میان سراغتون و سرویس هاشون بهتون معرفی میکنن علاوه بر اینها تورهای خاصی هم دارن که اگه به جونور ها خیلی علاقه ندارین من بهتون توصیه نمی کنم ....ما یه تور ۳-۴ ساعته با قایق رفتیم که قسمت های مختلف به میمون ها و عقاب ها و ماهی ها غذا می دادن و یه غار خفاش ها رو می دیدیم و ....یه رستوران وسط آب بردن واسه نهار و ....ولی خوب قسمت های مختلف ساحل رو دیدیم که خیلییییییییی زیبا بود ..... 

یکی از مهمترین جذابیت های لنگکاوی هم تله کابینه که توی یه پارک خیلی قشنگه و جاده خیلی قشنگ و کوهستانی داره ....اگه ماشین کرایه می کنین حتما مواظب این جاده باشین ...البته اون روزی که ما رفتیم متاسفانه مه شدید بود و ما نتونستیم بریم بالا!! ولی خوب پارکش هم واقعا قشنگ بود ....  

این پست ظاهرا خیلی طولانی شد ....

سفر مالزی- قسمت اول

واسه یه سفر خوب و به یاد موندنی قطعا مالزی یکی از بهترین گزینه هاست به چند دلیل ...اولین و مهمترینش اینکه ویزا نمیخواد و هر موقع که اراده کنی میتونی بلیط بگیری و بری ....بعدش به خاطر طبیعت فوق العاده زیبا و دیدنی اش که واقعا ارزش رفتن رو داره و دیگه  اینکه به خاطر اینکه ایرانی های زیادی اونجا هستن کلا پروازهای زیاد و مختلفی واسه مالزی هست .... اونجا هم پر از رستورانهای ایرانی و مغازه های ایرانی و ....اینجور چیزاس که خیلی وقت ها واسه ما ایرانی ها مهمه .... آها یه مساله مهم دیگه اش واسه بعضی ار ماها اینه که گلاب به روتون دست شویی هاش شیلنگ داره !! 

با چه حرفایی مطلبمو شروع کردما !!! 

سال گذشته فکر کنم اردیبهشت ماه برنامه سفر به مالزی داشتیم بعد از بررسی هایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که بلیط امارات به نسبت بقیه شرکت ها مثل ایران ایر و گلف ایر و قطر و ....به صرفه تره هم به لحاظ امکاناتی که امارات داره هم به لحاظ قیمتش ...اون موقع فکر کنم فقط ۴۰-۵۰ تومان بیشتر از ایران ایر بود ولی ارزششو داشت بلاخره امارات بود دیگه !!! البته ما بلیط رو از چند ماه قبل گرفته بودیم و خوب به نسبت ارزون تر شده بود . البته الان حدودا یه ساله ایراسیا هم واسه ایران پرواز داره و نسبتا قیمت هاش از بقیه ارزون تره و خوب پروازش هم مستقیمه و توقف نداره ....

پرواز ما ۹:۴۵ از تهران به دبی بود که حدودا ۱۱:۵۰رسیدیم دبی و فکر کنم ۱:۳۰ هم از اونجا به کوالالامپور بلیط داشتیم .....از تهران تا دبی رو که اصلا نفهمیدیم چجوری رسیدیم راستشو بخواین بدجوری جوگیر هواپیما و امکاناتش شده بودیم ... 

از دبی تا کولالامپور حدود ۷ ساعت بود که اونم خیلی راحت و خوب بود مرتب پذیرایی داشتن و خوب با ال سی دی هایی که داشت سرگرم بازی و فیلم و اینها بودیم ....کلا خیلی راحت رسیدیم ....فرودگاه کولالامپور خیلی بزرگ و قشنگ و دیدنی بود و نکته جالبش این بود که وقتی که وارد سالن اصلی میشدی و کارای مربوط به ویزا و ورودت رو انجام میدادی باید با قطار به یه سالن دیگه میرفتی واسه تحویل بار و چمدون اینها .... 

ما چون قصد داشتیم اول بریم پینانگ از کولالامپور به پینانگ رو بلیط ابرآسیا گرفته بودیم و از اونجا با تاکسی به سالن پروازهای ایر آسیا رفتیم ...ایر اسیا خیلی جالب بود پروازهای ارزون داشت ولی خوب واسه باز حتما باید پول میدادی و پذیرایی پرواز هم رایگان نبود . 

فکر کنم حدود ۴۰ دقیقه طول کشید تا به پینانگ رسیدیم و شیرین ترین لحظه سفر اون موقعی بود که توی فرودگاه پینانگ احسان و ریحانه و سپهر اومده بودن استقبال مون .... خیلی دلمون واسشون تنگ شده بود و خلاصه حسابی ذوق مرگ شده بودیم ....

وقتی آدم یه جایی میره که اونجا یه آشنا یا فامیل داره خیلی احساس بهتری داره به نسبت جایی که کسی رو نداره و باید بره  خودش راهها رو پیدا کنه و بره سراغ هتل و ...چقدر تنبلم من نه ؟ خوب دیگه نگران هیچ چیز نیستی و کسی که اونجاس با اون شهر آشناس و خیلی راحت میتونه همه چیز رو بهت نشون بده  ....  

تقریبا غروب رسیدیم خونه احسان اینا ....پینانگ فوق العاده سرسبز و قشنگ بود ...یه حس آرامش خاصی داشت ... جالبه که وقتی رسیدیم با وجود اینکه از شب قبلش ۳ تا پرواز پشت سر هم داشتیم اصلا خسته نبودیم و اصرار داشتیم که شب بریم بیرون و شهر رو ببینیم .... 

صبح روز بعد با برنامه ریزی احسان و ریحانه رفتیم Little India یه محله توی پینانگ بود که مخصوص هندی ها بود و ظاهر خیابون و مغازه ها کاملا مشخص بود .... یکی از چیزهایی که توی مالزی خصوصا پینانگ خیلی به چشم میومد معبد ها بودن ....تو اندازه ها و مدل های مختلف بعضی هاشون بزرگ و مجلل بعضی ها ساده تره و کوچیک تر ولی از همه جالب تر یه چیزایی شبیه به صندوق بود که دم در بعضی خونه یا سر کوچه ها بود و مثل یه معبد کوچیک بودن و توشون پر از شمع و ....بود ! یه چیز دیگه توی مالزی خیلی زیاد بود یه غذای هندی خیلی خوشمزه به اسم تاندوری بود که یه جور مرغ تنوری بود و راستشو بگم تنها غذای مالایی بود که من تونستم بخورم ....بقیه غذاها واقعا بو و مزه بدی داشتن که اصلا به مذاق ما خوش نمیومد !! و ما مثل سفر قبلی کماکان در جستجوی مک دونالد و کی اف سی به سر میبردیم !! 

خوب این پست خیلی طولانی شد ....بقیه اش رو توی پست های بعدی میگم :)

سفر مالزی

توی پست بعدی در مورد سفر مالزی و خاطرات کوالالامپور و پنانگ و لنگ کاوی مینوسیم ....

آمستردام و پایان سفر ....

روز بعد دوشنبه ساعت8 صبح واسه آمستردام بلیط داشتیم .... یه دونه از چمدون ها رو به امانت رسپشن دادیم و یکیشو بردیم و رفتیم به سمت ایستگاه مترو مرکزی که ایستکاه قطارهای بین شهری هم همونجا بود ...یکم استرس داشتیم که جا نمونیم و به موقع برسیم از بس که سکوهای قطارها زیاد بودن و به شهرهای مختلف اروپا میرفتن ....... فکر کنم تقریبا سه ساعتی توی راه بودیم از بلژیک رد شد و بعدش هم چند تا شهر هلند و بعد هم به آمستردام رسیدیم .....اونجا ظاهرا مترو نداشت و به جاش خط های خیلی زیاد اتوبوس و تراموا داشتن شاید هم مترو داشتن و توی مرکز شهر ایستگاه نبوده ..... اصلی ترین میدونش دام بود که ایستگاهی که پیاده شدیم نزدیک اونجا بود وقتی رسیدیم یه عالمه تراموا بود که نمی دونم چه جوری فهمیدیم با کدوم خط باید بریم هتل واقعا  همسر جان کلی زحمت کشیده بود و همه چیزو پیدا کرده بود ...هتلمون هتل پلانتاژ توی محله پلانتاژ بود ....سبکش کلا با هتل ایبیس پاریس فرق میکرد و کوچیکتر و قدیمی تر بود .....فکر کنم دو سه طبقه داشت و هر طبقه 3-4 اتاق رسپشن هم همون وسط راهرو بود و بیشتر احساس میکردی که صاحبخونه اس و اتاق های خونه اشو اجاره میده !!! ولی در کل خوب بود و خوش گذشت ....از آمستردام بیشترین چیزی که توی ذهنم مونده صدای زنگ ترامواهای توی خیابون بود که همیشه تو گوش آدم بود و یه عالمههههههههه دوچرخه ...... همون روز توی هتل نهار خوردیم و عصرش رفتیم میدون دام و خیابون های اطراف اونحا رو گشتیم کلی فروشگاه خوب پیدا کردیم و خرید کردیم( فروشگاههای زنجیره ایC&A که توی پاریس هم زیاد بود خیلی جنس های خوب و با قیمت های مناسب داشتند) و بعدش هم رفتیم ردلایت که محله معروف آمستردام بود که نایت کلاب های زیادی داشت و معروف بود به اینکه ویترین هایی با نورهای قرمز داشت که خانم های معلوم الحالی توی اون ویترین ها بودند و خلاصه به معرض نمایش گذاشته میشن و یه عالمههههه سکس شاپ ....... من که حسابی ترسیده بودم نمیدونم چرا ........

فردا صبحش رفتیم سوار قایق های توریستی شدیم که کل شهرو میگشتن توی آمستردام توی اکثر کوچه ها و خیابون ها یه شاخه از رودخونه بود و همه به هم وصل بودن خیلی جالب بود .....با اون قایق حسابی آمستردامو گشتیم و خیلی خوش گذشت ..... عصر هم رفتیم مجسمه های رامبراند رو دیدیم و کلی توی شهر چرخیدیم .....توی همه خیابون ها پر از سکس شاپ و موزه سکس و .....بود !!! حتی توی فروشگاههای معمولی که کلی خرت و پرت واسه سوغاتی و ....بود انواع و اقسام چیزهای خاص سکس شاپ دیده میشد !!!!

توی میدون دام یه موزه معروف مادام تیسو بود که صبح روز چهارشنبه بلیط گرفتیم و رفتیم اونم فوق العاده قشنگ و دیدنی بود ...یه عالمه مجسمه های واقعا طبیعی از افراد معروف سیاسی و فوتبالیست و بازیگر و .....بود خیلی برامون جالب بود و کلی عکس گرفتیم ......

عصرش میخواستیم بریم باغ گلها رو ببینیم که گفتن الان فصلش نیست و نمیشه رفت بعدش رفتیم خیابون گردی و جاهای دیگه رو دیدیم و آسیاب بادی معروف هلند رو که ظاهرا نماد قدیمی هلند بود رو دیدیم .......

فردا صبح یعنی پنجشنبه هم بلیط داشتیم که برگردیم پاریس ..... تقریبا ظهر رسیدیم پاریس و رفتیم هتل ....یه اتاق دیگه بهمون دادن ولی کاملا شبیه اتاق قبلی بود .....

عصر دوباررررررره رفتیم ایفل ایندفعه بلیط گرفتیم که بالای برج و کلی هم توی صف بودیم که بریم بالا البته فقط تا طبقه دوم اجازه میدادن بریم ......توی هر پایه اش یه آسانسور داشت که به صورت اریب میرفت بالا !

روز جمعه که در واقه آخرین روز سفر بود مونده بود واسه موزه  لوور و کاخ ورسای  .....لوور انقدر بزرگ بود که با چند تا نقشه و راهنما به سختی میشد جاهایی رو که میخوای پیدا کنی .... ما نتونستیم حتی نصفشو ببینیم فقط بخش ایران و مصر و ......کلی هم گشتیم که تا به مونالیزا رسیدیم که حسابی دور و برش شلوغ بود و نمیشد نزدیکش بری !!!

کلی هم گشتیم تا به اون هرم های شیشه ای معروف لوور رسیدیم ...فکر کنم معروفیت این هرم ها و مونالیزا بعد از کتاب راز داوینچی خیلی بیشتر شده بود .... عصر دوباره رفتیم لادفانس بعدش هم کاخ ورسای که اونم حسابی دور بود از پاریس توی کتاب دزیره خونده بودم که ناپلئون اونجا رو خارج از پاریس و روی بلندی ساخته که به کل شهر اشراف داشته باشه ...اونجا هم خیلی قشنگ و با عظمت بود ...... حسابی خسته شده بودیم ..... ولی چون شب آخر دلمون نمیومد زود بریم هتل واسه همین دوباره واسه آخرین بار رفتیم شانزه لیزه .....اون شب شانزه لیزه پر از زنهای عرب با روبنده و روسری بود ...نمیدونم چه خبر شده بود که عرب ها انقدر به پاریس هجوم آورده بودند !!!عرب هاب پولدار همش توی مغازه های شیک شانزه لیزه خرید میکردن و ما بهشون نگاه میکردیم :!!!!! شب همه وسایلمون رو جمع کردیم و شنبه صبح زود با مترو رفتیم به طرف فرودگاه و ......